۱۳۸۸ آبان ۷, پنجشنبه

سام جهانگرد (4)

واما چهارمین سفر جدی در سطح جهان !
در این سفر سام 11 ماهه است و زیر هر کس توضیح مربوط به آن داده شده است!




فرانسه - پاریس




پرتغال - لیسبون



پرتغال - لیسبون



پرتغال - لیسبون





پرتغالی ها در سال 1507 میلادی پا به تنگه هرمز گذاشتن این عکس یعنی همین!




این پشت هم مجسمه یادبود دریانوردان پرتغالیه که چند قرن پیش به گوشه و کنار دنیا سرک کشیدن!




اسپانیا - بارسلون- یه پارک خیلی قشنگ



اسپانیا - بارسلون - ساحل


اسپانیا - آکواریوم بارسلون



اسپانیا -آکواریوم بارسلون

 

اینم یه ماهی عجیب غریب که نصفه نیمه بود!


خیلی بامزه است ...نه؟


این مرغ ماهی خوار به نظرتون یه ذره عصبانی نیست؟

 
خوب گرسنه بود دیگه!




به نظرتون میوه اینجا گرون تره یا تو بارسلون؟




بفرمایید کله پاچه و سیرابی!




اسپانیا - بارسلون -موزه پیکاسو




اینم برای اینکه قیافه من یادتون نره!




نمایی از شهر بارسلون




از آثار معمار معروف اسپانیایی ، آنتونیو گاودی در پارک 
گوئل!



هیسسسس ...سام خوابه!!




و بالاخره در پایان سفر یه حمام داغ می چسبه!
 


پی نوشت 1: راستی اشاره به این نکته خالی از لطف نیست که بارسلون، خواهر خوانده اسپانیایی اصفهان است.
پی نوشت 2: ماجراهای سام جهانگرد همچنان ادامه دارد....


 

۱۳۸۸ آبان ۶, چهارشنبه

سام جهانگرد (2 و 3)

دومین سفر سام به تبریز بود، در این سفر سام علاوه بر ملاقات با فامیلای مامانش یه دوست عزیز اینترنتی رو هم دید به اسم سهند برفی که این ملاقات یکی از بهترین ملاقاتهای سام بود که عکس سام و سهند رو در پایین مشاهده می کنید
ضمنا دختر خاله های نازنین من کلی عکس از سام انداختن که محض رضای خدا یه دونه اش هم به دست ما نرسید!
به همین دلیل به همین یک عکس از این سفر بسنده می کنیم!





و اما ...
در دیماه سال 87 بود که اینبار من و پدر محترم سام تصمیم گرفتیم به جای شال و کلاه کردن، مایو، عینک آفتابی و سایر ملزومات رو برداریم و کمی دورتر برویم و بدین سان رنج سفر هوایی 8 ساعته با یک نوزاد شش ماهه رو به جان خریدیم و قدم در راه سفر به مالزی نهادیم .
مطابق انتظار این بار هم سام آقایی کرد و در این پرواز 8 ساعته آبروی ما رو خرید. طوری که در پایان سفر ، همسفران عزیز زیر لب دعا می خوندن و به سام فوت می کردن وبه من و پدر محترم سام چپ و راست به خاطر داشتن چنین فرزندی تبریک می گفتن!
لازم به توضیح نیست که قند تو دل ما دو نفر آب میشد مثل چی!!
در هنگام بازگشت از این سفر، در هواپیما ، اتفاق دیگری افتاد که این سفر رو به یادماندنی تر کرد و اون دیدن یه نقطه سفید کوچولو رو لثه پایینی سام بود و بدین ترتیب پسرک کوچولو ما صاحب اولین مروارید خود شد!
این هم چند عکس از سام خوابیده ،پیچیده در حوله ، در کنار استخر و درون استخر!









سام جهانگرد (1)

سام کوچولو عاشق سفره و به همه ثابت کرده همیشه خوش اخلاق ترین و صبور ترین و البته جدی ترین فرد گروهه !
وقتی سام هنوز سه ماهش تموم نشده بود ، اولین سفر زندگیش رو آغاز کرد و رفتیم شمال !
همچین که از کوچه به سمت خیابان پیچیدیم سام خوابید و مرزن آباد بود که من نگران و سراسیمه پدر عزیز و خونسرد رو وادار کردم تا بزنه کنار و سام رو از خواب ناز بیدار کردم و سام بدون هیچ اعتراضی بعد از نوش جان کردن یک وعده شیر با نگاهی تشکر آمیز دوباره به خواب رفت تا چالوس!
بلافاصله بعد از رسیدن به منزل ، شال و کلاه کردیم به سوی آبادگران تا هر چه زودتر به داد شکمهای گرسنه برسیم و این گونه بود که اولین عکس از اولین سفر سام ثبت شد و برای اولین بار در معرض دید عموم قرار می گیره:



و اما نور کوچولو...

نور کوچولوی ما یه دختره ...
به همین سادگی ، به همین خوشمزگی!